مقدمه:
در ابتدا از اینکه این موضوع را در قسمت فلسفه ذهن میگنجانم عذرخواهی میکنم ، زیرا فلسفه ذهن تخصص اصلی بنده نیست ، رهیافت های بنده بیشتر در حوزه هستی شناسی و متافیزیک است ، اما دلیل بنده به اقدام این امر دو دلیل اساسی است
1:مساله همبستگی(برون آمده از زیرشاخه خودآگاهی) امروزه بیشتر به صورت تخصصی در فلسفه ذهن مورد کاوش قرار میگیرد
2: بندی قصد دارم این مساله را در آینده وارد مباحث هستی شناسی کنم و از آن در مقاصد متافیزیکی خود بهره ببرم و نیازمند اینم که دوستانی که در این زمینه مطالعات جدی دارند مرا در این رهیافت یاری دهند بنابر این مباحث آن را در اینجا گنجاندم تا شاید امکان این بهرمندی از دانش دوستان را افزایش دهم
خوب ما تا حدودی با قضیه وحدت هستی در شق مونیسم آن آشنایی داریم
این قضیه ای اساسی است که متاسفانه در دو شق ماتریالیسمی و مونیسمی مصادره به مطلوب شده اما خود این قضیه که من آن را سرنخ اولیه مینامم هرگز به تنهایی مورد بررسی قرار نگرفته
در قسمت متافیزیک آغازگر موضوعی بودم به نام "جهان یازده بعدی و امیدهای تازه به وجود خدا"
شاید (در حقیقت عامدا از سوی اینجانب) در ابتدا فرض میشد این موضوع در حقیقت پیگیری وجود پذیری مساله خدای عرفی سنتی الهیاتی است و خوب این امر عامدانه بود و دلیل این امر به دلیل محذوریت هایی بود که فعلا موجود است و احتمالا تا حدودی سعی کردم دردسر سازی را کاهش بدهم و...
که امیدوارم خواننده تیزفهم بتواند لب مطلب را از لفافه سخن بیرون بکشد
وحدت آنتولوژیک در دیدگاه مونیسمی میگوید وحدت جهان را عامل ادراک کننده تضمین میکند
اما از آنجا که وحدت اصولا با پیوستگی صرف خلط شده نتوانسته در مقابل کثرت گرایی پاسخی قانع کننده داشته باشد ضمن اینکه نتوانسته وجود اقسام و انواع را توجیه کند
(دیدگاه من دیدگاهی مونیسمی ماتریالیسمی است که تنها یک مفهوم میتواند بدهد)
مفهوم همبستگی چیست؟
همبستگی از مفاهیم فلسفه ذهن و خودآگاهی است
مساله را با مثالی ساده شرح میدهم
با دست خود یک جسم را لمس کنید ، اکنون آن چیز را حس میکند ، کیفیت این حس چگونه است؟
خوب زیست شناسی کلاسیک به ما میگوید وقتی با دست خود جسمی را لمس میکنید اعصابی که مربوط به حس لامسه ما در مغز هستند در آن قسمت خاص پوست که جسم را لمس کرده به ورودیهای جدید تحریک شده و پیامی را به قسمت درک حس لامسه مغز میرسانند و به نوعی که نمیدانیم چگونه ذهن ما از این مساله آگاهی میابد
اما در اینجا یک نکته کوچک مغفول مانده
اگر این پیغام صرف از طریق اعصاب به مغز میرسد ، ما میبایست این تماس را در مغز خود حس کنیم ، در حالی که این تماس را در همانجایی که تماس گرفته شده حس میکنیم یعنی انگشتان دست خود.