ژان آموس کمنیوس (1592-1671) یکی از برجستهترین و بزرگترین مربیان تعلیم و تربیت مغرب زمین در قرن هفدهم است. از آنجا که آرای او جنبهای جهانی نیز پیدا کرده بود، برخی او را «پدر آموزش و پرورش جدید» میدانند (کاردان، 1381، ص110).
او آثار زیادی در زمینهی تعلیم و تربیت از خود برجای گذاشت (حدود یکصد و هفتاد اثر بزرگ و کوچک) که برخی از آنها عبارتند از: آموزش بزرگ، مدرسه کودکی، برداشتن بند زبانها، کاخ مؤلفان، تجسم عالم امور محسوس، و رواق (مایر، ج1، 1374، صص298-297). مهمترین اثر او همان «آموزش بزرگ» است که شامل کلیهی نظریات او دربارهی اصول و روشها و سازمان آموزش و پرورش است (کاردان، 1381، ص110).
کمنیوس در تدوین آرای خود از اندیشمندان و فیلسوفانی همچون دکارت و بیکن، و مشربهای فکری بزرگی همچون فلسفه نوافلاطونی و فلسفه اسکولاستیک متأثر است. او مانند نوافلاطونیان برای عالم هستی سلسله مراتبی قایل است و عالم هستی و از جمله هستی انسان را در حال تحول و دگرگونی دائم میداند. او مانند ارسطو و آکویناس معتقد است که انسان دارای سه طبیعت نباتی،حیوانی و انسانی است و کمال انسانی از طریق فعلیت یافتن این طبایع و قوای مربوط به آن صورت میگیرد. او اعتقاد داشت که آدمی بالقوه دارای صورت خداوندی است و روح او مظهر صفات جلال و عظمت الهی است (کاردان، 1381، ص112).
از نظر کمنیوس، تعلیم و تربیت یک نیاز قطعی و حق ذاتی انسان است و مذهب عاملی اساسی در تعیین هدف و مقصد تعلیم و تربیت است (طوسی، 1354، ص 138). هدف تعلیم و تربیت از دیدگاه او، همانند شدن با مبدأ و بازگشت به اصل خود و به فعلیت رساندن سه قوهی علم، قدرت و قداست است؛ به عبارت دیگر، آدمی باید به مدد دانش، اخلاق و دین به خردمندی، اراده و تقوا دست یابد (کاردان، 1381، ص111). یعنی تعلیم و تربیت بایستی به تمامی ابعاد وجودی آدمی نظر داشته و رشد و تعالی همه جانبهی انسانها را مدّنظر داشته باشد.
کمنیوس معتقد بود که باید نظام دانش بشری را طوری دگرگون ساخت که موجبات افزایش معلومات و قدرت و شادمانی بشر میسر شود. او در نظر داشت برنامهی مدارس را طوری طرحریزی کند که تشریح کاملی از جهان و ارتباط کلیهی پدیدهها با یکدیگر بهطرز علمی و مؤثر روشن گردد. بهنظر او افزایش معلومات و اندوختن حقایق و اطلاعات کافی نیست. او همچنین به آموزش زبان بسیار اهمیت میداد و در این خصوص پنج کتاب نوشته است (طوسی، 1354، صص 143-139).
اصول تعلیم و تربیت از دیدگاه کمنیوس:
کمنیوس اصول تعلیم و تربیت خود را از مطالعهی طبیعت بهدست آورد. او از طبیعت و شناخت قوانین آن بهعنوان کلید خداشناسی یاد کرده است. مایر (ج1، 1374) در توضیح اصول تعلیم و تربیت از دیدگاه کمنیوس به شرح نه اصل پرداخته است که دکتر کاردان (1381). با نگاهی انتقادی آنها را به شش اصل فروکاسته است. اصول نهگانهی مایر بهطور خلاصه عبارتند از:
1- طبیعت موقع مناسب را رعایت میکند، پس تربیت نیز باید در بهار زندگی یعنی در دوران کودکی انجام گیرد.
2- طبیعت پیش از آنکه صورتی بهوجود آورد ماده آنرا فراهم میکند، پس در تربیت نیز باید کتابها آماده شوند؛ مطالب سخت ابتدا با اشیاء فهمانده شوند و سپس از طریق زبان؛ هیچ زبانی با کتاب و دستور آموخته نشود بلکه دانشآموزان بیشتر در محیط قرار بگیرند؛ علم اشیاء بر علم تلفیقی آنها مقدم باشد؛ و مثالها پیش از قواعد گفته شوند.
3- طبیعت موضوع مناسبی را برای عمل کردن انتخاب میکند، پس در تربیت نیز باید پیش از آغاز تحصیل ذهن دانشآموز را آماده کرد و استمرار تحصیلی وجود داشته باشد.
4- طبیعت در عملیات خود آشفته نمیشود بلکه در سیر خویش به پیش، از یک نقطه به نقطه دیگر گام برمیدارد، پس در مدرسهها باید طوری سازمان داده شوند که هر شاگردی در هر زمان معین فقط یک موضوع درسی داشته باشد.
5- در تمام عملیات طبیعت پیشرفت از درون است، پس شاگرد باید نخست چیزها را درک کند و بعداً آنها را بهخاطر بسپارد و معلم هم از روش تمام دانشها آگاه باشد.
6- طبیعت در فرآیندهای خود از کل شروع کرده و به جزء ختم میکند. پس در تدریس هر زبان یا علم یا هنر نیز باید از سادهترین جزء آغاز کرد.
7- طبیعت جهش نمیکند بلکه گام به گام پیش میرود، پس در تربیت نیز باید تمام موضوعات درسی با کمال دقت میان کلاسها طوری تقسیم شود که فهم موضوعهای قبل راه را برای موضوعهای بعد هموار کند و آنها را روشن سازد.
8- طبیعت اگر چیزی را آغاز کند، تا آن را به پایان نرساند از دست نمیدهد، پس هرکس به مدرسه میرود باید تا زمانی که کاملاً دانا و پرهیزگار شود، تحصیل را ادامه دهد؛ مدرسه باید در نقطه آرامی واقع شود؛ چیزهایی که باید طبق زمینه تحصیلات انجام شود باید بدون هیچ اهمالی انجام شود؛ هیچ شاگردی به هیچ بهانهای نباید عقب بماند.
9- طبیعت با دقت از موانع و چیزهایی که احتمال آسیبی از آن میرود پرهیز میکند، پس شاگردان باید جز کتابهای مناسب خود چیز دیگری دریافت نکنند؛ کتابها از نوعی باشند که بتوان حقیقتاً آنها را منبع حکمت و فضیلت و تقوا نامید؛ به شاگردان در مدرسه و اطراف آن اجازه معاشرت با معاشران بد داده نشود (مایر، ج1، 1374، صص 308-302).
مراحل تعلیم و تربیت از دیدگاه کمنیوس:
کمنیوس همچنین نخستین کسی است که به تعیین مراحل آموزش پرداخته است. وی برای تحصیل علم چهار دوره را به شرح زیر از هم تفکیک میکند:
1- از تولد تا شش سالگی: تربیت در خانواده و کودکستان
2- از شش تا دوازده سالگی: تربیت در مدارس ابتدایی یا «مدرسه زبان مادری»
3- از دوازده تا هجده سالگی: تربیت در مدارس متوسطه یا «مدرسه لاتین» یا «ژیمنازیوم»
4- از هجده تا بیست و پنج سالگی: تربیت در مدارس عالی یا دانشگاهها و سیر و سفر (کاردان، 1381، ص116).