درسگفتار درس «زیباشناسی «یونان و روم» استاد سلیمان حشمت (قسمت اول)
(ارائه نظرات دکتر حشمت به معنای تایید همه عبارات ایشان نیست.)
به نام خدا
زیباشناسی علمی است که از قرن هجدهم پدید آمد و پیش فرضهایی با خود دارد. نمیشود بدون پیشفرض سخن گفت. بحث زبانشناسی در این مساله (فقه اللغه) یا اتیمولوژی حضور پیدا میکند. ریشهشناسی کلمات مطلب بسیار مهمی است که کمک میکند تا بدانیم یونانیان در زمانه خویش چگونه به امور مینگریستند. تحولاتی که این کلمات مییابد خود تحولاتی تاریخی است. با پایان یک دوره تاریخی و ظهور دورهای جدید در زبان آن دوره تحولی عمیق اتفاق میافتد. اتیمولوژی نوعی هرمونوتیک یا زندآگاهی است. یعنی با تفسیر متون سر و کار داریم. در فهم متون ما بینیاز از تفسیر نیستیم. زند یعنی شناختن، فهمیدن و دانستن. هرمنوئین که ریشه کلمه هرمنوتیک است نیز به همین معناست. یونان در تاریخ تفکر غرب دورهای است که تمدن غرب مایل است از آنجا شروع کند گرچه یونان باستان نیز خود مسبوق به دورههایی پیشینیتر است. انسانهای یونانی باورهای دینی خاصی داشتند و نسبت آنها با حق از طریق یک دین مشرکانه بود. این شرک در مصر باستان، در بینالنهرین و حتی در هند باستان و در حجاز رواج داشته است. شرک به چه معناست؟ مشرک در زبان غربی پولتئیزم نامیده میشود.
Theos یا qxoV به معنای خدا که خدا در فارسی به معنای مالک، ارباب و رب ممکن است به کار رفته باشد. ناخدا از کلمه ناوخدا آمده است: هر چیزی که روی آب راه برود ناو نامیده میشود. ناخدا یعنی مالک ناو. اما خدا به معنای نیرویی است که خداوندگاری میکند. در آئین زرتشتی به جهتی ایزد نامیده میشود. این از جهت نسبتی است که ما با او داریم که در عربی معبود نامیده میشود. عرب پیش از اسلام بدان اله یا رب میگفتند.
الوهیت یا ربوبیت یا الله نام خدا با لحاظ جمیع صفات کمالیه آن است. هر صفتی ظهوری از اوست. لذا صفت به ظهورات حق منصوب است. نسبت ذات با صفات لابشرط: حقیقت الحقایق، هویت غیبیه، هو.
نسبت ذات با صفات بشرط لا: احدیت، عماء
نسبت ذات به شرط صفات: الوهیت، واحدیت
در شرک این اعتبارات لحاظ نمیشود و چنین فرض میشود که او متصف به هرصفتی، ذاتی جداگانه است. یعنی ذوات الهی جداگانهای وجود دارند. مانند ایزد رعد و برق و باران، ایزد باد، ایزد آب، ایزدبانوی خانه. یونانیان برخی ایزدان را شبیه انسانها و برخی را عجیب و غریز و ترکیب معینی از حیوانات میساختند. اگر شبیه انسان بود به آن وثن میگفتند. و اگر شبیه حیوان بود به آن صنم میگفتند. اما در ادبیات جای اینها عوض میشود و صنم بتی است که از روی انسان میساختند. یونانیان وثنی مذهب هستند و الهگان آنها همگی شبیه انسان هستند. antropomorphism (انسانوارانگاری) (ایسم یعنی انگاری- انگاشتن) (فرم انشقاق کبیر دارد با مرف= شکل) (antropos= انسان، بشر)
یونانیان ایزدانی دارند که مثل آدم میمانند. مذکر و مونث دارند و فرزندانی دارند.
خصلتهای انسانی دارند: حسادت دارند، قدرتطلبی دارند، کارهای مخفی از یکدیگر انجام میدهند.deos لاتین Zeos لاتین، طاغوت: عربی، دیو: فارسی، دئُو؛ دِوَ: هندی؛
زئوس فرزند کرونوس است. کرونوس ایزدی بود که فرزندان خود را میخورد مادر زئوس، رئا او را مخفی میکند و او بزرگ میشود. به کمک تیتانها پدرش را کنار میزند و فرمانروای عالم میشود.
ایزدشناسی به نوعی انسانشناسی است. با شناختن زئوس و اسطورههای کهن میتوان به نوعی انسانشناسی رسید. یونانیها انسان قربانی نمیکردند. اما در آیینهای دیگر معمولا فرزندان و زنانشان را در برابر بتها که نماینده ایزدان بودند قربانی میکردند. هنر و زیبایی و هرکمالی اولا و بالذات مربوط به ایزدان میگردد و ثانیا و بالعرض مربوط به انسانها میشود. انسانها برای سپاس ایزدان را در نقاشی و مجسمهسازی تصویر میکردند. هر قومی بتپرستتر، هنرمندتر. در عالم اسلام چون خود قرآن کلام و بیان است، شعر و هنر بیانی گسترش پیدا کرده است. برای همین است که شاعران مسلمان بزرگترین شاعران عالم هستند. زیرا لسان کلامشان یک ادبیات مسجع زیباست. مانند سنائی، حافظ، مولوی، عطار و... شرک صورت مسخ شده توحید است. در پریروز تاریخ یعنی پیش از یونانیان دین توحیدی یگانه و امت واحدهای بوده است که پس از آن شرک حاکم شده است. امروز عصر پست مدرن و کثرتپرستی است.
برخی تاریخ نگاران مسلمان گفتهاند آغاثاذیمون همان شیث است اما این سخنان هیچ مبنای اثباتپذیری ندارد. گایا= گیتی= قسق= خاک