هرمنوتيكها به سه گروه تندورها، سنتي، معتدل يا ميانه رو تقسيم ميشوند ولي اخيراً انتقاديون نيز به آنها اضافه شده است.
1) محافظه كاران : گادامر و ريكور ديدگاه اينان اين است كه عمل تفسير متن يك عمل خلاقانه است. گفتگويي است بين مؤلف و خواننده ولي نمي توان به نظر واقعي مولف به معني واقعي كمله پي برد. عمل تفسير امتزاجي است از تلاش مفسر با متن مولف بنابراين تفسير ارائه شده نه دقيقاً از آن مفسر است و نه دقيقاً از آن مولف.
دليل اينكه اينها را محاظه كار ميدانند اين است كه سعي ميكنند هم مفسر و هم مولف را نگه دارند.
2) تندروها : نيچه، هايدگر، فوكو: نگاه اينها اين است كه خلاقيت تمام در تفسير است (مفسر) در نگاه اينها معناي درآمده در متن معنايي موقتي و نسبي است و هيچ معناي ثابت و دائمي وجود ندارد و نقش عمده برعهده خواننده يا مفسر است.
3) انتقادي : اپل، ژيرو، هابرمارس: نظراينها اين است كه هرمنوتيك يا تفسير بايد نقاد باشد. تفسير بايد سنت شكن و معناشكن باشد و در عين حال به پاسداشت سنتهاي اصيل هم بينديشد سنت اصيل سنتي است كه از جهت گيريهاي ايدئولوژيك (هرگونه نگاهي كه باعث سلطه يكي برديگري شود) و اجتماعي و فرهنگي و انحرافي به دور باشد انتقاديون به مفسر يا مولف كار ندارند و بيشتر به ارزيابي نقادانه تفسير كار دارند.
سوالات اساسي انتقاديون1- آيا تفسير معنا دارد 2- آيا تفسير عدالت گستر است3- آيا اين تفسير فرصتها را عادلانه در اختيار ابناي بشر قرار ميدهد.
ميانه روها: ديلتاي، اشلايرماخر
انديشه اينان باانديشه محافظه كاران خيلي به هم نزديك است . براي مثال تفاوت چنداني بين انديشه ماخر و گادامر به چشم نميخورد. اما اينان در عين حال كه معتقدند مي توان به حقيقت دست يافت براي خلاقيت مفسر يا تفسيرگر جايگاه و آزادي عمل بيشتري قائلند.