عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران درخصوص خوانش متون معتقد است: اگر مدعیاتی در یک مقاله آمده باشد، برایم مهم است که چه ادلهای له آن آورده شده است. در پژوهشها نیز به این نکته توجه میکنم که به میزان کافی شخص به منابع رجوع کرده است یا نه.
دکتر سروش دباغ در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد اینکه متون علوم انسانی را با توجه به چه قواعدی باید خواند، گفت: من وقتی متنی را در حوزه کاری و تخصصی خودم یعنی فلسفه، کلام و رشتههای نزدیک و مرتبط میخوانم، نخست بررسی میکنم که آیا نثر آن شلخته است یا نثری روان و خوب دارد.
وی افزود: همچنین اگر مدعیاتی در یک مقاله آمده باشد، برایم مهم است که چه ادلهای له آن آورده شده است. در پژوهشها نیز به این نکته توجه میکنم که به میزان کافی شخص به منابع رجوع کرده است یا نه. بنابراین در خوانش متون فلسفی و علوم انسانی مهم است که یک متن تا چه میزان استدلالی یا تحقیقی و تتبعی است و از سلاست و روانی خاص خود برخورداراست.
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با اشاره به اینکه این نکات مربوط به عموم مقالات فلسفی است، خاطرنشان کرد: متون کلاسیک و تخصصی را باید به طور مکرر خواند . من برخی از مقالاتی را که نکتههای خوبی در آنها وجود دارد بیش از یکبار میخوانم . گاه حتی اتفاق افتاده که من کتابی را دو یا سه بار خوانده باشم و هردفعه که آن را خواندهام چیزی تازهتر یاد گرفتهام.
این محقق و پژوهشگر فلسفه درادامه تصریح کرد: من که در حوزه ویتگنشتاین پژوهی و فلسفه اخلاق کار میکنم برخی از متون فلسفه اخلاق و آثار ویتگنشتاین را بارها و بارها خواندهام . این موضوع هیچ اشکالی ندارد و به نظر من بصیرتی تازه در پی دارد. بنابراین هرچند ضروری است که به آثار دیگر جز متون کلاسیکی که در این باب نگاشته شدهاند نیز مراجعه کرد اما بی شک سهم مراجعه به متون کلاسیک بیش از مراجعه به سایر متون است.
دباغ درباره یاداشت برداری از متون مطالعه شده گفت: من عادت دارم پس از اتمام خواندنم نکات و ملاحظاتی را که به ذهنم میرسند یا نکاتی را که از آنها چیزی فرا گرفتهام، یادداشت و راجع به آنها فکر کنم. پس از اتمام یک کتاب یا متن هم نسبت میان نکات و مدعاهای مندرج در متن و هم نسبت آنها با نظام معرفتی من، از جمله مسایلی هستند که درباره آنها میاندیشم و چه در تدریس و چه در نوشتن مقاله ازآنها بهره میبرم .