كتاب «حكمت متعاليه؛ بررسي و نقد حكمت صدرالمتالهين» نوشته يحيي يثربي است. اين نويسنده، با روحيه نقاد خود اين بار حكمت متعاليه را مورد نقد قرار داده، زيرا معتقد است نبايد به كاركرد محدود و برخاسته از اطلاعات محدود گذشتگان قناعت كرد.
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، در اين كتاب ديدگاه صدرالمتالهين با نگرشي تاريخي بررسي ميشود.
نويسنده با اين روش براي بررسي مسايل اساسي فلسفه اسلامي و حكمت متعاليه، نخست سابقه بحث را در تاريخ فلسفه پي گرفته، سپس ديدگاه صدرا را مورد نقد و ارزيابي قرار داده، آنگاه به تاثير وي در فلاسفه بعدي پرداخته است.
در اين كتاب مسايلي نظير چيستي فلسفه و حكمت متعاليه، علم و ادراك، هستيشناسي، عليت، مواد ثلاث، مقولات، حركت جوهري، ذات و صفات واجب، آفرينش، انسانشناسي، معاد، وحي و نبوت و سياست مطرح شدهاند.
در بخش پاياني كتاب نيز گزيدههاي درباره مباحث يادشده از متون مختلف ملاصدرا گرد آمده است تا مستندي باشد براي بحثها و نيز متني باشد براي تدريس در دروههاي تحصيلات تكميلي فلسفه.
يثربي در مقدمه كتاب بيان داشته كه از نقد جدي به دلايل اثبات واجب و همچنين معاد جسماني و روحاني ملاصدرا خودداري كرده است، زيرا ممكن بود سبب تشويش اذهان عدهاي شود.
ارسال: #1
نقد حكمت متعاليه با هدف رسيدن به انديشهاي متعالي
كتاب «حكمت متعاليه؛ بررسي و نقد حكمت صدرالمتالهين» نوشته يحيي يثربي است. اين نويسنده، با روحيه نقاد خود اين بار حكمت متعاليه را مورد نقد قرار داده، زيرا معتقد است نبايد به كاركرد محدود و برخاسته از اطلاعات محدود گذشتگان قناعت كرد.
[تصویر: n00092176-b.jpg]
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، در اين كتاب ديدگاه صدرالمتالهين با نگرشي تاريخي بررسي ميشود.
نويسنده با اين روش براي بررسي مسايل اساسي فلسفه اسلامي و حكمت متعاليه، نخست سابقه بحث را در تاريخ فلسفه پي گرفته، سپس ديدگاه صدرا را مورد نقد و ارزيابي قرار داده، آنگاه به تاثير وي در فلاسفه بعدي پرداخته است.
در اين كتاب مسايلي نظير چيستي فلسفه و حكمت متعاليه، علم و ادراك، هستيشناسي، عليت، مواد ثلاث، مقولات، حركت جوهري، ذات و صفات واجب، آفرينش، انسانشناسي، معاد، وحي و نبوت و سياست مطرح شدهاند.
در بخش پاياني كتاب نيز گزيدههاي درباره مباحث يادشده از متون مختلف ملاصدرا گرد آمده است تا مستندي باشد براي بحثها و نيز متني باشد براي تدريس در دروههاي تحصيلات تكميلي فلسفه.
يثربي در مقدمه كتاب بيان داشته كه از نقد جدي به دلايل اثبات واجب و همچنين معاد جسماني و روحاني ملاصدرا خودداري كرده است، زيرا ممكن بود سبب تشويش اذهان عدهاي شود.
[تصویر: A0259769.jpg]
يثربي كه همواره مدافع سرسخت نقد بوده است، اعتقاد دارد همه مسايل را بايد به طور جدي مورد نقد و بررسي قرار داد و بر اساس نياز روز مردم، مباني و دلايل روشني در اختيار آنان گذاشت و به كاركرد محدود و برخاسته از اطلاعات محدود گذشتگان قناعت نكرد.
وي در بخشي از مقدمه گتاب ميگويد: «من به اين اصل ايمان دارم كه ما اگرچه خطا ميكنيم، اما حقيقت براي ما دستيافتني است و نظريهها در مسير جستوجوي حقيقت هر كدام در جايگاه تاريخي و جغرافياي خود آيهاي از آيات الهياند. همچنان كه در آيات قرآن ناسخ و منسوخ داريم، وجود ناسخ و منسوخ در نظريهها نيز ضروري است.»
اهالي فلسفه بر اين باورند كه روش فلسفه ملاصدرا، جمعي از تمامي روشهاي فلسفي است و حكمت متعاليه او دربردارنده فلسفه مشاء، حكمت اشراق، كلام و عرفان است. بسياري از بزرگان او را به سبب اين كار بيسابقه و شگفتانگيز ستودهاند، اما يثربي نظر ديگري دارد و ضمن غيرممكن دانستن جمع روشهاي مختلف، اين اقدام را فاقد مبناي قابل قبول ميداند. او در نقد روش ملاصدرا ميگويد: «بايد راست و روشن بگويم كه برخلاف تاييد پيروان بزرگ او، جمع روشها در عرض هم امكانپذير نيست، به اين معني كه ممكن است شخصي زماني متكلم باشد و بعدها فيلسوف شود، سپس به عرفان گرايد، اما همزمان در تنظيم يك جهانبيني نميتوان از دو يا چهار روش بهره گرفت، زيرا مباني، مسايل و ابزار هر روشي با روشهاي ديگر متفاوت است. خلط فلسفه با عرفان و جبران كاستي يكي با ديگري نه تنها منطقي نيست، بلكه نتايج و عوارض نادرستي نيز به بار ميآورد.»
يثربي همچنين معتقد است که جمع كردن روشهاي مختلف از سوي ملاصدرا نميتواند مبنا و دليل قابل قبولي داشته باشد. او دلايلي براي اين مدعاي خود و ديگر نقدهايش به ملاصدرا برميشمرد.
به هر حال، ترديدي در عظمت انديشه ملاصدرا نيست. وي فيلسوفي است كه با انديشهاش، فسلفه بيرمق اسلامي را جان دوباره بخشيد و آن را همچون سدههاي پيش از خود پرونق كرد. وي فردي است كه استدلال را در تمامي تفكراتش وارد كرد و به اين طريق خود را از ساير فلاسفه هممكتبش متمايز ساخت.
اما به نظر ميرسد نقد جدي و البته صحيح و علمي به فلسفه او با وجود برتريهايي كه دارد، نه تنها مشكلي ايجاد نميكند، بلكه سبب پويايي فلسفه و چه بسا جذب جوانان علاقهمند به فسلفه اسلامي شود، جواناني كه مکن است فلسفه كشورشان را فاقد مسايل روز و دغدغههاي پستمدرن بدانند.
مكاتب بزرگ با نقد مكاتب بزرگ پيشين شكل گرفتند. مكتب سهروردي و ملاصدرا نيز نقد مكتب ابنسيناست. متاثر نشدن از جو حاكم بر جامعه و نقد منصفانه انديشههاي بزرگ، مسلما انديشههاي بزرگتري را به وجود خواهد آورد.
چاپ نخست كتاب «حكمت متعاليه، بررسي و نقد حكمت صدرالمتالهين» در شمارگان 2000 نسخه، 509 صفحه و بهاي 80000 ريال از سوي انتشارات اميركبير منتشر شد.