دوستی به طور خصوصی سوالی کرده بودند، فکر کردم مسئله ای است که شاید برای خیلی ها جالب باشد که به بحث گذاشته شود:
سوال، شکاک در برابر این دو سوال چه می گوید:
1.اگر تو شکاکی چرا زندگی می کنی؟
2.حرفت تناقض دارد چون همین که می گویی من نمی توانم به حقایق خارجی برسم یک حقیقت است.
پاسخ
سلام
دوست من شما چند نکته را در ابتدا مشخص کنید.
1- شما شکاکیت را به چه معنایی گرفتید؟
می دانید شکاکیت دارای ابعاد متفاوتی است. در معرفت شناسی شکاکیت معادل دانش خطاناپذیر است. یعنی وقتی امکان ورود هر نوع خطا را در تعریف آگاهی ببندیم ناچار با شکاکیت روبه رو می شویم. این شکاکیت نوعی از شکاکیت دکارتی است.
نوع دیگر شکاکیت، شکاکیت ناشی از تجربه گرایی و شکاکیت هیومی است. نوع دیگر شکاکیت ، شکاکیت اخلاقی است که از یونان باستان می آید. نوع خاصی از شکاکیت که در کلام اسلامی مطرح، شکاکیت عقلانی است.
شکاکیتی که در اپیستمولوژی مطرح است، شکاکیتی است که غالبا توسط خود معرفت شناسانی که شکاک نیستند طرح شده تا در برابر آن صورت بندی بهتری از دانش ارائه شود.
منظور شما از شکاکیت چیست؟
اگر منظورتان شکاکیت نوع دکارتی است. از نظر من هر دو موردی شما گفتید گنگ است.
چرا باید زندگی کنی؟ منظورتان این است زنده بودنش با شک او در تناقض است؟!
حرفت تناقض دارد چون همین که می گویی من نمی توانم به حقایق خارجی برسم یک حقیقت است
این جمله شما هم مبهم است. منظورتان این است که مثلا من دست دارم، شکاک یگوید از کجا می دانی که دست داری؟ به نظر شما کجای این تناقض است. ببینید شکاک بر هیچ قضیه ای حکم نمی دهد، فقط اعتبار قضیه غیر شکاک را زیر سوال می برد. در نتیجه ای تناقضی در گفتارش نیست. چون اصلا چیزی نگفته که تناقضی داشته باشد. باید توجه کنیم شکاک منکر نیست! این پاسخ شاید با یک ایده آلیست مرتبط باشد نه شکاک!
در ادامه...
همانطور که گفته شد، در قرن اخیر ما هیچ معرفتشناسی که مدعی باشد شکاک است نداریم، اما خود معرفت شناسان در جایگاه شکاک می نشینند تا بتوانند تعریفی از دانش ارائه بدهند که با شکاکیت رو به رو نشود. شکاکیت بسیار قدرتمند است و تنها معرفت شناسانی که مدعی اند پاسخی برای شکاکیت دارند، زمینه گرایان (contextualism) هستند نه از اینکه ثابت کنند شکاکیت غلط است، از این جهت که می گویند شک در زمینه ای که ما در حال گفتگو هستیم وارد نیست. (irrelevant). بسیاری از معرفشناسان چون نوزیک سعی داشته اند که امکان ارائه تعریفی دانش را داشته باشند که با وجود شکاکیت قابل قبول باشد. یعنی پیشاپیش پذیرفته که شکاکیت وجود دارد و قابل اعتنا است.