يك عضو هيئت علمي انجمن حكمت و فلسفه ايران در يكصدو هشتاد و دومين نشست كتاب ماه ادبيات و فلسفه گفت: "فرگه" زبان را ساخته و منعكس كننده ذهن ميدانست. از اين رو كار خود را از زبان شروع كرد. نقطه جدايي او از ارسطو همبدينگونه آغاز شد.
به گزارش خبرنگار فارس در يكصد و هشتاد و دومين نشست كتاب ماه ادبيات و فلسفه ضياء موحد محقق و استاد فلسفه در سخناني پيرامون "فرگهپايهگذار فلسفه جديد" گفت: فلسفه فرگه در واقع با منطق آغاز شد. منطق جديد بخش جدايي ناپذير فلسفه معناي اوست. وي به مهجوربودن فرگه در ايران اشاره و تصريح كرد: هنگامي كه در سال 1980 رساله دكتراي خويش را درباره فرگه به اتمام رساندم، متوجه شدم فرگه و فلسفه او در ايران به درستي درك نميشود. زيرا ساختار فلسفه او كه منطق رياضي است به شدت در ايران فقير است. به خصوص اوايل انقلاب كه همه نگاهها، بحثها و فعاليتها سياسي بود. از اين رو كسي به منطق و رياضيات وقعي نمينهاد. پس شروع به تدريس منطق رياضي در دانشگاهها كردم تا مباني فلسفه او در ايران استوار شود. اين محقق افزود:فرگه در سال 1879 (30 سالگي) كتاب «مفهوم نگاري» را منتشر كرد. در واقع در آن زمان هيچ كس از كارهاي او سردرنميآورد. ولي او پايه منطق ارسطويي را جابجا و مفاهيمي از جمله "منطق گزارهها"، جملات و نظريه «تسوير» را معرفي كرد. به واقع او ناگهان نظامي جديد از منطق را با دقت بنا نهاد. موحد به مخالفت فرگه با پسيكولوژيسم، ايدهآليسم برلكي، لاك، هيوم و فرماليسم اشاره و تصريح كرد: فرگه با وضع نظريه معنا تاثير شديدي بر ويتگنشتاين گذاشت. به عقيده اين عضو هيئت علمي انجمن حكمت و فلسفه فرگه براي پايهگذاري فلسفه رياضي به منطق نياز مبرمي داشت. از اين رو در اين راه قدم برداشت. وي همچنين گفت:فرگه در 30 سالگي به اين فكر افتاد كه رياضيات بايد همان منطق باشد. زيرا معتقد بود زبان طبيعي كنوني توان كشيدن بار منطق را ندارد. اين حرف او بسيار پرمعنا و تاثيرگزار بود. اين محقق ادامه داد:فرگه در ابتداي ورودش به معرفتشناسي به اهميت زبان پيبرد و ميخواست بفهمد ريشه معنا در چيست. او ذهن را جز اساسي اين جريان ميدانست. به بيان ديگر او زبان را ساخته و منعكس كننده ذهن ميدانست. از اين رو كار خود را از زبان شروع كرد. نقطه جدايي او از ارسطو بدين گونه آغاز شد. ضياء موحد به تاثير فرگه بر ويتگنشتاين اشاره و تصريح كرد: ويتگنشتاين خود ميگفت: "اي كاش ميتوانستم مثل او (فرگه) بنويسم، گرچه الان هم ميتوانم چنان بنويسم كه همگان گمان كنند فرگه آنها را نوشته است." وي افزود: آنتولوژي هستان شناسي ويتگنشتاين مبتني بر "فكتها"ست. ولي او جهان معنا را با جهان مصادق اشتباه كرده بود. زيرا فكتهايي كه مدنظر او بود در جهان معنا سير ميكنند. وي ادامه داد: به عقيده فرگه هر عبارت زباني، معنايي دارد و مصداقي. معنا هم نحوه ارائه مصداق است. او براي رساندن مقصودش مثال معروف ستاره بامداري و ستاره شامگاهي را مطرح كرد. وي تاكيد كرد: به عقيده فرگه جمله چيزي است كه ما را به سمت مصداق ميبرد. فرگه بر ويتگنشتاين خرده گرفت كه تو معنا را با مصداق اشتباه ميكني. ضياء موحد تكيه بر معرفي انديشه را مركز افكار فرگه عنوان كرد در پايان گفت: كتاب هاي فرگهبه فارسي خيلي كم به چاپ رسيده اند. البته بعضي كتابهاي او چون «مفهوم نگاري» بسيار مشكل و سمبوليسم خاص و پيچيده خود را دارد و بهتر است كه با زبان اصلياش خوانده شوند.