به نام خدا
هم واره گفته می شود که نقد باید منصفانه و مطلعانه صورت بگیرد نه از روی تعصبات.
متاسفانه چندی پیش در این سایت با نقد نابخردانه یکی از دوستان بر سخنان مهدی گلشنی استاد فیزیک ریاضیاتی دانشگاه شریف برخورد کردم که بیشتر به علت عدم اطلاعات ایشان در زمینه فیزیک ریاضیاتی صورت گرفته است.اکنون سخنان ایشان را پیش تیغ تیز نقد خواهیم گذاشت.
ایشان در جایی از نقد خود می گویند:
"این ادعای شما خنده آور است که بگوییم استاد ریاضیات کاربردی دانشگاه کمبریج قضیه ی گودل را نمی دانسته!"
این عبارت به هیچ وجه یک نقد نیست.استفن هاوکینگ استاد فیزیک ریاضیاتی دانشگاه کمبریج است و هیچ لزومی ندارد که درس فلسفه ریاضی یا منطق را گذرانده باشد.شاید این مبانی را مطالعه کرده باشد شاید هم نه.
اما جمله بعدی:
"توجه کنید که قضیه ی گودل در رابطه با حساب است و نه فیزیک! هاوکینگ به این نتیجه رسید که قضیه ی گودل در رابطه با فیزیک هم صدق می کند و این اصلا منافاتی با اینکه ایشان از مدتها قبل با این قضیه آشنا بوده ندارد. چون ادعای گودل در رابطه با فیزیک نبوده است، برخلاف سخن ناشیانه ی شما که قضیه ی گودل را در رابطه با فیزیک هم مطرح کردید! در رویکرد پوزیتیویستی، ساختار کلی علوم تجربی و ریاضیات یا دیگر نظام های نشانه ای منطقی، کاملا متفاوت است."
متاسفانه دوستمان به علت تعصب زیاد عین جمله دکتر گلشنی را نیاورده است جمله دکتر گلشنی در مورد قضیه گودل به صورت زیر است:
"محتواي قضيه گودل به زبان ساده اين است كه اگر با مجموعه اي از اصول رياضي شروع كنيم، همواره گزاره هايي وجود خواهد داشت كه صدق و كذب آنها را نمي توان بر اساس آن اصول تعيين كرد. پس رياضي و فيزيك رياضي هرگز به پايان نمي رسند. پس هيچ وقت به نظريه همه چيز نخواهيم رسيد. بسياري از فيزيكدانان كه قبلافكر مي كردند كه يك نظريه همه چيز خواهيم داشت وقتي به اين قضيه، كه «گودل» ـ منطق دان و رياضيدان مجارستاني ـ در منطق رياضي ثابت كرده بود، توجه كردند، از نظرشان عدول كردند و بر اين شدند كه ما همواره مشغول خواهيم بود و فيزيك را هيچ وقت پاياني نخواهد بود."
در اینجا دکتر گلشنی بیان میکند که طبق قضیه گودل فیزیک ریاضیاتی هر گز به پایان نخواهد رسید.
توجه کنید که بین فیزیک و فیزیک ریاضیاتی چه تفاوتی وجود دارد.
فیزیک ریاضیاتی در واقع چار چوب های ریاضی یا مدل های ریاضی هستن که ما برای تحلیل مسائل فیزیکی از آنها استفاده می کنیم .مثلا در مکانیک کوانتومی ما از فضاهای برداری نامتناهی البعد و عملگر های جبری برای بررسی مسائل فیزیکی استفاده می کنیم و خود را محدود به این چارچوب ها می کنیم.طبیعی است که اگر مسئله یا مشکل ریاضی در دل مدل ریاضی ما باشد دامنه آن نیز به فیزیکی که از این نظریه استفاده می کند کشیده خواهد شد.
اگر کسانی که این مقاله را می خوانند با فیزیک ریاضیاتی آشنا باشند احتمالا با این مسائل زیاد برخورد کرده اند.البته گاهی این مشکلات آنقدر وخیم می شود که مجبور به ترک مدل یا بسط آن خواهیم شد که خود باز مسائل جدیدی اجاد می کند که قصد بحث از آن را ندارم.
پس اگر امروزه از فیزیک نظری چیزی شنیدید بدانید که منظور مدل و چارچوبی ریاضی برای پاسخ گویی به دنیای فیزیکی است.متاسفانه همین خود ایجاد مشکلی بزرگ در فلسفه فیزیک میکند.چرا که اگر ما ازمدل ریاضی برای تفسیر طبیعت استفاده کنیم آنگاه قضیه گودل به میان خواهد آمد.چرا که هر مدل ریاضی در دل خود نمی تواند به تمامی مسائلی که از مدل ایجاد می شود پاسخ دهد و چون ما از این چارچوب برای فیزیک استفاده کرده ایم دقیقا این مسائل حل نشدنی وارد فیزیک نیز می شود و ما باید برای پاسخ گویی به آنچه ریاضیات ایجاد کرده است به دنبال یک مدل دیگر بگردیم.البته دوستان من باید بدانید که این بسیار وحشت انگیز است و تا کنون نظریه های فیزیک بر این منوال پیش رفته اند و حتی این مشکل گریبان گیر نظریه ریسمان هم شده است.تا آنجا که گروهی از فیزیک دانان به کلی نا امید شده اند.البته گروهی دیگر زیبایی فیزیک را به همین دانسته اند.به هر حال قضیه گودل خود به خود پای خود را به فیزیک ریاضیاتی و در نتیجه کل علم فیزیک باز کرده است.
به هر حال می خواستم بگویم اگر کسی اطلاعاتی در زمینه فیزیک ریاضیاتی(فیزیک نظری)
ندارد نباید گزافه گویی کند و به ناروا دهان بگشاید.بهتر است اندکی مطالعه کند بعد فکر کند آنگاه سخن بگوید.
البته در مورد استفان هاوکینگ بگویم که اصلا نگران صحبت های ایشان نباشید.ایشان حتی در خود علم فیزیک نیز که دیگر تخصص ایشان هست نیز مقالاتی نوشته و سخنرانی هایی کرده اند و بعد در جای دیگر اعتراف کرده اند که نظرشان نسنجیده بوده است.دوستانی که فیزیک می خوانند و در زمینه cosmology مقالات را می خوانند از این موضوع آگاهند.ایشان بسیار نابغه هستند البته در کیهان شناسی.
آقای رهام در جایی دیگر از نقدشان می گویند:
"دیگر اینکه متاسفانه من نمی دانم در کجا هاوکینگ پوپر را بنیان گذار پوزیتیویسم خطاب کرده است؟ تا آنجا که من آثار هاوکینگ را خواندم از او به عنوان پایه گذار ابطال گرا نام برده است."
آقای رهام در اینجا عدم اطلاع خود را از سخنان هوکینگ در مورد پوپر دلیل بر نبود این سخنان می دانند.توجه کنید که سخنان هاوکینگ تنها همین سخنانی که در چند کتاب ترجمه شده او در ایران است نیست .ایشان تعداد بیشماری سخنرانی در نقاط مختلف دنیا داشته اند که هیچ کدام ترجمه نشده است.حداکثر نقد ایشان این می تواند باشد که هاوکینگ در کجا چنین اظهار نظری کرده است؟ در این صورت ایرا ایشان بر ذکر منبع جایز بود.
البته من تصور نمی کنم که منظور دکتر گلشنی این باشد که هاوکینگ پوپر را بنیان گذار پوزیویتیسم می داند بلکه منظور ایشان از انتساب پوزیویتیسم به پوپر این است که پوپر یک پوزیویتیسم است.البته اگر دکتر گلشنی را دیدم این مسئله را از او می پرسم.
در پایان خواهش می کنم در نقد کردن سخنان یک فرد نگویی که مثلا چطور امکان دارد که فلانی فلان حرف را زده باشد یا چه طور امکان دارد که فلانی ندانسته باشد.
همیشه با دلیل و منطق صحبت کنید.افراد را ب کلامشان نقد کنید نه شخصیتشان .
ممنون.