يک سال بعد او با نوشتن کتاب آموزش ستمديدگان، شور عجيبي را در جهان آموزش و پرورش دنيا به وجود آورد. چيزي که بيش از هر چيز ديگري باعث شهرت جهاني وي شد(رابرتز، 1998: 5). غالب نوشته هاي فلسفه آموزش و پرورش درباره پائولو فريره، به طور برجسته اي با کتاب آموزش ستمديدگان وي مرتبط است. که تاثير بسزايي در تعريف نظري و عملي ديدگاه فريره از آموزش راديکال يا بنيادي وي دارد. با يان حال نفوذ فريره نه تنها در کشورهاي آمريکاي لاتين مشهود است بلکه به همان اندازه نيز توانسته در آمريکا تاثيرات خود را نشان دهد. بر همين اساس، آن برتهوف5 ادعا مي کند که تاثير فريره وجهه جهاني دارد و او توانسته در مواجهه با مسئله بي سوادي بيش از آنچه خود تصور مي کرد چه در کشورهاي جهان سوم و چه در کشورهاي غربي موفق شود(هيمز، 2002: 151).
«فريره» از همان آغاز، با جنبشهاي اجتماعي و آموزش بزرگسالان درگير شد؛ بويژه جنبشهايي که با فرهنگ عوام و جنبشهاي بنيادين اجتماعي در درون «کليساهاي کاتوليک»5 مرتبط مي شد. هنگاميکه «فريره» با روستائيان و کارگراني که بخصوص مربوط به مناطق محروم و فقيرنشين شما شرقي برزيل بودند، کار ميکرد، اول بار به بسط شويههايي تأثيرگذار در جهت ارتباط با مشکل بيسوادي پرداخت. پس از اين تجارب و پس از سازماندهي چندين برنامهي معروف در مورد سواد بزرگسالان، از «فريره» توسط «وزارتخانهي آموزش و پرورش برزيل»6 دعوت به عمل آمد تا يک برنامهي ملي سوادآموزي را سازماندهي کند. عليرغم موفقيت در اين زمينه، در کار «فريره» توسط ديکتاتوري نظامي در سال 1964، وقفهاي حاصل شد. «فريره» دستگير و به «شيلي» تبعيد گرديد.
او 15 سال را در تبعيد سپري کرد و در سال 1979، پس از عفو عمومي به موطن خود بازگشت. در طول تبعيد فريره ابتدا در شيلي و ايالات متحده زندگي کرد و سپس در ژنو مستقر شد. جايي که براي شوراي جهاني کليساها در دفتر آموزش و پرورش کار کرد. او جهان را درنورديد. او در کشورهاي مختلفي همچون نيکاراگوئه، استراليا، سائوتومه، پرنسيپه1، گينه بيسائو، تازانيا، پرتقال، هند، دماغه ورده2، مکزيک، آنگولا به تدريس، مشاوره و برپايي برنامه هاي سوادآموزي مشغول شد. بعدها شهردار سائوپائولو از فريره تقاضا کرد تا مدير کل آموزش و پرورش اين شهر شود. او در اين مدت تلاش کرد تا ساختمان هاي تخريب شده مدارس را تعمير کند، براي پرداخت يک دستمزد منصفانه به معلمين پول جمع کند، معلمين و اولياء را تقويت کند و حس کنجکاوي کودکان را تسلي بخشد. با اين حال همانگونه که خود فريره هم مي گويد وقتي به دعوت پيشنهادي شهردار لوئيسا اروندينا3 از حزب کارگران پاسخ مثبت داده است، عملا مي دانسته است که با يک کار غير ممکن روبرو شده است و اين غير ممکن از نظر او، تغيير چهره نظام مدرسه اي سائوپائولو بوده است(راغفر، 1382: 356).