آسیب ها: انحصار گرايي وکثرت گرايي؛ سلامت: حقيقت گرايي مرتب:
در اين محور، دو قطب متقابل آسيب در تربيت ديني، انحصارگرايي وکثرت گرايي است. مراد از انحصارگرايي آن است که ادعا شود تمامي حقيقت، در نزد دين واحدي قرار دارد واديان ديگر، هيچ بهره اي از حقيقت نبرده اند. دين اسلام، با اين که آخرين وکامل ترين دين الهي است، اما پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلم با فرا خواندن اهل کتاب براي اتفاق نظر در حقايق الهي مشترک ميان اسلام واديان پيشين، انحصارگرايي را به ديده قبول ننگريست. آسيب انحصارگرايي در آن است که امکان گفتگو ميان اديان را نفي مي کند واز اين طريق، مانع بسط هدايت مي گردد. از سوي ديگر، کثرت گرايي نيز آسيب ديگري در جريان تربيت ديني است. کثرت گرايي در اينجا به اين معناست که ادعا شود، اديان مختلف، به يک اندازه از حقيقت برخوردارند وهيچ يک، ترجيحي به ديگري ندارد. اين ديدگاه با قبول کمال بيشتر اديان وشرايع متأخر ناسازگار است ونوعي بي تفاوتي نسبت به انتخاب راه بهتر را به بار مي آورد. در حالت سلامت، حقيقت گرايي مرتبتي قرار دارد. در اين ديدگاه، نظر بر آن است که حقيقت مي تواند به درجات مختلف در نزد اديان وشرايع مختلف وجود داشته باشد. بر اين اساس، ممکن است ديني از دين ديگر کامل تر باشد وحقيقت بيشتري را در خود جلوه گر بسازد. اين ديدگاه، نه تنها امکان گفتگو ميان اديان را فراهم مي آورد، بلکه انگيزه حقيقت جويي را براي يافتن بيشترين ميزان حقيقت در افراد تأمين مي کند.
اکنون، پس از اشاره به آسيب وسلامت در تربيت ديني به طور کلي، نکات اين محور را در زمينه مهدويت، توضيح خواهيم داد.
انحصارگرايي چون يکي از آسيب هاي تربيت ديني، در عرصه مهدويت به اين نحو ممکن است آشکار گردد که اعتقاد به حکومت عدل مهدي عليه السلام، موجب تحريم هر حکومتي پيش از آن گردد. اين ديدگاه عملاً در برخي از معتقدان به مهدويت آشکار شده است. بر اين اساس، نظر بر آن بوده است که پيش از حکومت مهديعليه السلام، هيچ کس حق حکومت ندارد. حتى در اين مورد، با تفسيري اشتباه آميز، به برخي از روايات مربوط به مهدويت نيز استناد شده است. به طور مثال، در روايتي، مالک بن أعيَن از قول امام باقر عليه السلام مي گويد: (هر پرچمي که پيش از پرچم حضرت قائم عليه السلام برافراشته گردد صاحب آن طاغوت است).(19) از اين روايت، چنين برداشت نموده اند که هيچ حکومت عدلي، قبل از قيام مهدي عليه السلام، برقرار شدني نيست. در حالي که مقصود اين روايت آن است که هر کس با ادعاي امامت وايفاي نقش مهدي عليه السلام، قيام کند، او طاغوت است. از اين رو، در روايات ديگر، ذکر شده است: (هر کس مقام ما _ يعني امامت _ را ادعا کند، او کافر (يا مشرک) است).(20)
بر اين اساس، تفسير وترويج مهدويت، به اين عنوان که هر حکومتي قبل از حکومت مهدي عليه السلام، طاغوت است، فهمي آسيب زا از مهدويت است. پيامد عمليِ چنين فهمي، عدم تلاش براي برقراري حکومت عادلانه، پيش از ظهور امام مهدي عليه السلام است وحاصل عملي آن، تمکين نسبت به هر گونه حکومت جورپيشه خواهد بود.
در مقابل، کثرت گرايي نيز قطب دوم آسيب است. کثرت گرايي به مفهوم برابر دانستن طريقه هاي مختلف، مي تواند به اين نتيجه منجر شود که هر وضع موجودي، مشروع تلقي شود. در حالي که انحصارگرايي در عرصه مهدويت، به تحريم هر حکومتي منجر مي شود، کثرت گرايي، به تجويز هر حکومتي ختم خواهد شد. آسيب زايي چنين موضعي در تربيت سياسي، آشکار است.
حالت سلامت در اين محور، حقيقت گرايي مرتبتي است. در عرصه مهدويت، اين نکته حاکي از آن است که مهدي عليه السلام وحکومت وي، مثل اعلاي عدالت است وپيش از او، هر حکومتي، به هر ميزان به اين مثل اعلى نزديک باشد، يا به عبارتي، هر چه عادلانه تر باشد، به همان ميزان از مقبوليت ومشروعيت برخوردار است.
به علاوه، جالب توجه است که در حکومت مهدي عليه السلام، همچنان اهل کتاب مي توانند بر عقايد ديني خود پايبند باشند. امام مهدي عليه السلام با اهل کتاب مسالمت مي ورزد، چنانکه پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم اين کار را کرد. اين مضمون روايتي است از قول امام صادق عليه السلام: ((پرسيدند) پس وضع اهل ذمه در نزد او چيست؟ فرمود: او با آنان مسالمت مي ورزد چنانکه رسول خدا با آنان مسالمت ورزيد و جزيه مي دهند و(در برابر حکومت اسلامي) سر فرود مي آورند).(21)همچنين، در روايتي از قول امام باقر عليه السلام آمده است: ((قائم عليه السلام) در ميان اهل تورات با تورات ودر ميان اهل انجيل با انجيل ودر ميان اهل قرآن با قرآن داوري مي کند).(22)
برای دانلود کامل آسیب شناسی تربیتی مهدویت نوشته دکتر خسرو باقری اینجا را کلیک کنید
(19) عن مالک بن أعيَن الجُهَنيّ عن أبي جعفر الباقر عليه السلام أنَّه قال: (کلُّ راية تُرفعُ قبل رايةِ القائم صاحبها طاغوت) (غيبت نعماني، باب 5، ص 166).
(20) عن الفضيل قال: قال أبو (عبد الله) جعفر عليه السلام: (من ادّعي مقامنا - يعني الإمامة - فهو کافر، أو قال: مشرک). (همان مأخذ).
(21) عن الصادق عليه السلام ... فما يکون من أهل الجزية عنده؟ قال: (يسالمهم کما سالمهم رسول الله ويؤدّون الجزيه عن يد وهم صاغرون). (بحار، به نقل از صدر، تاريخ ما بعد الظهور، ص 568).
(22) عن الباقر عليه السلام: (يحکم بين أهل التوراة بالتوراة وبين أهل الإنجيل بالإنجيل وبين أهل الزبور بالزبور وبين أهل القرآن بالقرآن). (غيبت نعماني، ص 125).