به یک نظریه جدید برخورد کردم راجع به فلسفه تعلیم و تربیت که فکر کنم جای بحث بسیار داشته باشه. این مطلب رو بخونید و اظهار نظر کنید. این نظریه ای است از خانم مرضیه عالی دانشجوی دکترای فلسفه تعلیم و تربیت.
براساس فیزیک نیوتنی جهان به مثابه دستگاهی است که براساس برنامه از پیش تعیین شده به حرکت درآمده و طبق همان برنامه عمل می کند . بر همین اساس جهان مانند ساعتی تلقی می شود که سراسر آنرا نظم فرا گرفته است . حوادث طبیعی همگی بر طبق نظم و قاعده اتفاق می افتند . افراد وقتی تمامی قوانین طبیعت را بدانیم و از تمامی شرایط اولیه آگاهی داشته باشیم می توانیم آینده را پیش بینی کنیم و بر همین اساس بود که اصل علیت ابداع شد . این اصل بدین معنی است که اطلاع دقیق از حالات فعلی یک سیستم ، برای پیش بینی آینده آن کفایت می کند به عبارت دیگر درجهان قوانینی وجود دارد که به کمک آنها می توان آینده هر سیستم را از روی وضعیت فعلی آن تعیین کرد . این تعبیر خاص از علیت را اصل موجبت می نامند . ( گلشنی ،1369 ،19 )
از این دیدگاه واقعیت مستقل از ما وجود دارد و قابل شناخت است و انسان تماشاگر است . وجود رفتارهای فیزیکی بستگی به مشاهده آنها نداشته و موضوع شناخت مجزای از شخص مشاهده کننده است و اگر دو نفر یک چیز را اندازه گیری و مشاهده کنند نتایج یکسان بدست می آورند . ( رئالیسم)
از طرفی دیگر بر اساس این دیدگاه ، کل مجموعه ای از اجزاء می باشد که با بررسی و شناخت اجرا و تلفیق آن می توان به شناخت کلی که آن اجزاء را در برمی گیرد دست یافت . اما تئوری نسبیت انشتین و ئئوری کوانتوم .
پلانک مبنایی شد که آقای هاینرنبرگ اصل عدم قطعیت را درسال 1927 بیان دارد . بدین مفهوم که در کمیت P و q را نمی توان تواما اندازه گرفت یعنی مکان و اندازه حرکت ذره ، همزمان قابل تعریف و قابل اندازه گیری نیست .
اندازه گیری q باعث بروز یک اختلال غیر قابل پیش بینی و غیر قابل کنترل بر انداز حرکت P می شود و بالعکس ، پس تنها یکی از اینها را میتوان با دقت دلخواه اندازه گرفت نه هر دوی آنها را توامان .
طبق این دیدگاه بر خلاف مکانیک نیوتنی که پیش بینی رفتار و ذرات مادی را از روی گذشته آنها امکان پذیر می دانست پیروان مکانیک کوانتومی عقیده دارند ،پیش بینی در مورد اینکه ذره مادی چگونه رفتار خواهد کرد بستگی به حدس و احتمال دارد . در حالت کلی در مکانیک کوانتومی نتیجه یک آزمایش دقیقا قابل پیش بینی نیست بلکه می تواند امکانات مشخصی را اختیار کند . تنها چیزی که می توان پیش بینی کرد احتمال بدست آوردن یک نتیجه خاص است . آنهم وقتی که تجربه را به کرات تکرار کنیم و گرنه در حالات فردی در سطح کوانتوم قابل پیش بینی نیستند و در آنجا شانس حاکم است . ( گلشنی ، 1369 – 69 )
طبق فیزیک کوانتوم جواب قاطع دادن به موقعیت مکانی یک الکترون که دارای سرعت یعنی است کاذب است . این اساس ذره مادی که گذشته آن ( موقعیت – سرعت ) در لحظه قبلی معلوم بود . در لحظات بعدی جایی یا سرعتی مشخص که قابل پیش بینی باشد را نخواهد داشت بلکه می توان از نظر آماری در هر مکانی باشد و یا هر سرعتی را به خود بگیرد . هاینربرگ از یک طرف عقیده دارد که علیت از تجاربمان ، اشیای بزرگ نشات گرفته است و در مورد اشیای خرد صادق نیست ( همان . ص 71 ) و از طرف دیگر اصل سنخیت علت و معلول را منکر می شوند . بدین مفهوم که از یک طرف اگر معلول اتفاق افتاد علت آن ممکن است در همان زمان و همان مکان نباشد و از طرفی دیگر در برخی ازسیستم ها ،میزان علت هیچ تناسبی با میزان معلول ندارد . برای درک این مفهوم باید تفاوت بین سیستم های خطی و غیر خطی بیان شود . در سیستم های خطی فرض بر این بود که تغییری کوچک در یک متغیر تغییری به همان میزان در نتیجه ایجاد خواهد کرد ،اما در سیستم های غیرخطی فرض بر این بود که تغییری کوچک در یک متغیر تغییری به همان میزان در نتیجه ایجاد خواهد کرد اما در سیستم های غیرخطی فرض بر این است که یک تغییر در سیستم می تواند نتایج غیر قابل پیش بینی و نامتناسب با تغییر اولیه داشته باشد .این دیدگاه به تئوری آشوب مطلوب است . نظریه آشوب، به شاخهای از ریاضیات و فیزیک گفته میشود که مرتبط با سیستمهایی است که دینامیک آنها در برابر تغییر مقادیر اولیه، رفتار بسیار حساسی نشان می دهد؛ به طوری که رفتارهای آینده آنها دیگر قابل پیشبینی نمیباشد. به این سیستمها، سیستمهای آشوبی گفته میشود که از نوع سیستمهای غیرخطی دینامیک هستند و بهترین مثال برای آنها اثر پروانهای، جریانات هوایی و دوره اقتصادی میباشد.
این نظریه، گسترش خود را بیشتر مدیون کارهای هانری پوانکاره، ادوارد لورنتس، بنوا مندلبروت و مایکل فایگنباوم میباشد. پوانکاره اولین کسی بود که اثبات کرد، مساله سه جرم (به عنوان مثال، خورشید، زمین، ماه) مسالهای آشوبی و غیر قابل حل است.
این خاصیت نه تنها در سطح اتم بلکه در سطح سیستم های بزرگ هم صادق است . مثلا لورنز با استفاده از برنامه کامپیوتری سیستم آب و هوایی را شبیه سازی کرد و متوجه شد که بادی کوچک یا پائین آمدن درجه حرارت در یک نقطه باعث طوفان در منطقه دیگر می شود ( اثر پروانه ای ) و این تغییرات از هیچ مدلی پیروی نمی کند و حتی قدرتمند ترین کامپیوترها هم از پیش بینی آن عاجزند .
طبق این دیدگاه (کوانتوم ) هر اندازه گیری فیزیکی مستلزم مبادله انرژی میان شیی مورد اندازه گیری و دستگاه اندازه گیری است ( که ممکن است خود فرد اندازه گیرنده باشد ) بنابراین از یک طرف اندازه گیری نمی تواند مبنایی برای پیش بینی باشد یعنی اگر آزمایش چند بار تحت شرایط یکسانی تکرار شود ممکن است نتایج متفاوتی بدست دهد .
و از طرفی دیگر ما هر چه بیشتر به اندازه گیری بپردازیم موضوع مورد مطالعه بیشتر تغییر خواهد کرد که در تئوری کوانتوم به آن تناقض اندازه گیری می گویند . بنابراین هیچ حادثه عریانی که برای همه کس یک معنا داشته باشد یافت نمی شود . هر کس خیاطی درونی دارد که بر اندام پدیده ها جامه ای از تفسیر می پوشاند و آنگاه این موجود جامعه بر تن کرد . به سرای ذهن او وارد می شود ( سروش 1361 ، ص 23 ) همچنین طبق این دیدگاه در اثر ترکیب اجزاء همیشه حالات جدیدی پیدا می شود که این حالات مربوط به کل است و به اجزاء قابل تحویل نیست . به همین دلیل مساله پیچیدگی در سیستم ها مطرح شد که برای غلبه برپیچیدگی طبیعی اصل مکملیت پدید آمد . اصل مکملیت که توسط بور ارائه شد بیانگر آنست که توصیف یگانه از پدیده اتمی امکان ندارد . اما توصیف های مکمل مانعه الجمع برای یک سیستم اتمی وجود دارد . به عبارتی توضیح و تبیین یک پدیده واحد مستلزم داشتن نظرگاههای تکمیلی کننده یکدیگر است .
نتیجه گیری برای علوم تربیتی :
- سراسر پیش بینی ها در این علوم با حدس و گمان و احتمال همراه است و هر رفتاری می تواند ریشه در عوامل متعددی داشته باشد .
- هر کوششی در اندازه گیری – باعث تغییر خود عملکرد می شود . (از روی اندازه گیریها نمی توان به تصمیم قاطعی رسید )
- طبق رویکرد کوانتوم مادر مواجهه با یک پدیده پیچیده آنرا ساده نمی کنیم بلکه می خواهیم لیست آنرا بشناسیم بنابراین یک پدیده پیچیده را نمی توان تبیین کرد بلکه میتوان صرفا توصیف کرد (تحقیقات توصیفی )
- از آنجا که تحقیقات کمی به دنبال رابطه علی هستند تحقیقات با سمت تحقیقات کیفی رفته اند . تاثیر حالت مورد پژوهشی و فرهنگ نگاری می باشد . .
منابع
1 – پوپر ،کارل ، ( 1369 ) منطق اکتشاف علمی ،ترجمه سید حسین کمال ، تهران انتشارات انقلاب اسلامی
2 – سروش عبدالکریم ( 1361 ) علم چیست ؟ فلسفه چیست ؟ چاپ دوم ، تحریر نو
3- گلشنی ،مهدی ( 1369 ) ، دیدگاههای فلسفی فیزیکدانهای معاصر ، چاپ اول ،چاپ امیرکبیر