نظریه های نقادی و آموزش و پرورش
ریشه ها و نمایندگان نقادی
بین مارکسیسم و نظریه نقادی شباهتهای بسیاری وجود دارد. تحلیل مارکس از مبارزه طبقاتی بر سر کنترل ابزارها و شیوه های تولیدبرای مفهوم نظریه تعارض که مضمون محوری نظریه نقادی است،پراهمیت است.اما این نظریه با میراث دیکتاتوری لنین واستالین مرتبط نیست.در اروپا یورگن هابرماس و انتونیو گرامشی نوعی تحلیل نومارکسیستی ارائه کرد.گروه پیشتازی از مکتب فرانکفورت گزیده ای از مفاهیم را در تحلیل اجتماع به کار برد و برخی از نظریه پردازان امریکا را در تدوین نو مارکسیستی از آموزش وپرورش امریکا متاثر ساخت.
مسایل فراگیر
نظریه نقادی به دو عنصرمرتبط بهم در آموزش و پرورش توجه می کند.این نظریه در مقام نقادی این امر را که چه کسی نهادها وفرایند های تربیتی راکنترل نموده،اهداف و الویتهای تربیتی را تعیین می کند،مورد بررسی قرار می دهد. نظریه تعارض حکایت از آن دارد که طبقات مسلط از نهادهایاجتماعی همچون مدرسه برای تجدید نظر شرایط استثمار آمیزی که به موقعیت مطلوب آنان دوام می بخشد بهره گیری کرده اند.
آموزش و پرورش،تحصیلات وتدریس
1.برپایه تحلیل نظریه پردازان نقادی مدارس در طول تاریخ در سیطره گروههای مسلط اقتصادی ،اجتماعی و سیاسی بوده اند تا بوسیله آنها گونه های معرفت و محتوای خود را بعنوان وسیله کنترل اجتماعی تحمیل کنند.
2.کتب و مواد آموزشی که در اختیار این کودکان قرار میگیرد نسخه ی واقعیت اجتماعی سفارشی طبقه اجتماعی مسلط را تایید کرده و مشروعیت می دهد.
تدریس
نظریه پردازان نقادی سعی دارند که نقش معلم و ماهیت تدریس و هدف آن از نو تعریف کنند.نظریه پردازان نقادی در خصوص قدرتمند ساختن معلم از برنامه کاری حمایت می کنند که آن را دگرگون سازنده می دانند نه واکنش آفرین. برنامه درسی ایسان از معلم تصوری نو عرضه می کنند که در آن معلمان به روشنفکران عامل ودگرگونی آفرین تبدیل می شوند. برنامه کاری نقادان نقشهای زیر را برای معلمان قایل میشوند.1.تلاش برای تحقق اصلاحات.2.معاضدت باسایر معلمان جهت اعتلای کیفیت تدریس.3.مراوده با مردم در اجتماعات مربوط بهتربیت کودکان.4.گفت وشنود نقادانه با دانش آموزان.5.تلاش برای توزیع مجدد قدرت در مدرسه.6.شناخت این امر که مسایلی از قبیل اعتیاد نمی تواند از طرف مدرسه نادیده انگاشته شود.
یادگیری
نظریه پردازان نقادی یادگیری را ضرورتی می دانند که گوناگونی فرهنگی دانش آموزان را تایید یاترغیب کنند.اینان از حامیان آموزش و پرورش چند فرهنگی به شمار می آیند.این امر با این مفهوم که آموزش و پرورش بایدبر محور هسته ای فرهنگ غربی سازماندهی شود در تضاد است.
برنامه درسی
نظریه پردازان نقادی فرایند باز اندیشی برنامه درسی را با تقادی برنامه درسی موجود آغاز میکنند.برنامه درسی دست کم دارای دو جنبه عیان و نهان است.
روابط فلسفی وایدوئولوژیک نظریه نقادی
نظریه نقادی با عملگرایی و شکل تجدید حیات شده آن مشابهت دارد.مضامین چندی از مکتب بازسازی اجتماعی نیز به دست نظریه پردازان نقادی احیا شده اند.فلاسفه ایدئالیست ورئالیست وپایدار گرایان نظریه نقادی را مورد انتقاد قرار داده اند.
نتیجه گیری
نظریه نقادی پدیده جدیدی در اندیشه تربیتی است . نظریه پردازان تربیتی با ارائه تحلیلهایی درباره موسسات و موقعیت های آموزشی واژگان جدیدی را در گفتمان معاصر ابداع کرده اند.