تعلیم و تربیت از دیدگاه افلاطون:
هرچند که افلاطون از مباحث زیادی در حوزه علوم و دانشهای مختلف سخن به میان آورده است، لیکن بهگفته دکتر نقیبزاده (1372، ص20) میتوان بحث تربیت را بهعنوان محور تمامی مباحث وی بهحساب آورد. نظریه تعلیم و تربیتی او که در کتاب «جمهوریت» به تفصیل شرح داده شده طرحی روشنگر است که بر اساس دانش و آگاهی استوار است. در این نظام تقوی و فضیلت نیز بهعنوان نتیجه نهایی و حاصل اندیشه مردمان با ذکاوت و هوشمند است (طوسی، 1354، صص28-25).
افلاطون میان تعلیم و تربیت فرق گذاشته و تربیت را وسیعتر و کلیتر از تعلیم بهشمار میآورد. از نظر او، تربیت یعنی شکوفا شدن استعدادهای ذاتی یا از قوه به فعل درآمدن آنها. از اینرو هدف عمده تربیت که آنرا مهمترین دستور میداند، کشف استعدادهای برجسته و آماده ساختن آنها برای زمامداری در جامعه آرمانی یعنی جامعهای مبتنی بر عدالت و حکمت است. به زعم دکتر کاردان (1381، ص26) این هدف را میتوان در پرورش نخبگان خلاصه کرد.
دکتر طوسی (1354، ص28) خصوصیات کلی نظام تعلیم و تربیت او را چنین برشمرده است:
1. بهرهمندی مساوی مردان و زنان از موهبت تعلیم و تربیت.
2. ارتباط آموزش عملی و نظری.
3. پرورش قابلیتهای افراد برای انجام خیر و نیکی که در طبیعت آنها ودیعه نهاده شده.
4. تربیت باید موجبات شکوفا شدن کامل شخصیت افراد را فراهم آورد.
افلاطون مراحل متعددی برای تعلیم و تربیت برمیشمارد و برای هریک برنامه درسی خاصی را تعریف میکند که بهطور خلاصه چنین است (کاردان، 1381، صص28-27):
1. سنین 3تا6: عادت دادن به انضباط.
2. سنین 6تا10: پرورش قوای جسمی در ژیمناز.
3. سنین 10تا16: آموزش خواندن و نوشتن و حساب کردن.
4. سنین 16تا20: آموزش نظامی.
5. سنین 20تا30: آموزش مطالب ادبی و علمی.
6. سنین 30تا35: آموزش فلسفه و روش دیالکتیک.
افلاطون در تعلیم و تربیت به تمامی جنبهها و ابعاد وجودی انسان توجه داشته است. تربیت تن و روان بایستی به موازات یکدیگر صورت گیرد و در تمام طول حیات آدمی، از ابتدای تولد تا دوران کهنسالی، باید با وی همراه باشد.
نکته آخر اینکه در این نظام تربیتی معلم از جایگاه رفیعی برخوردار است. معلم الگو و نماینده پخته فرهنگ است، گزینش او کمال اهمیت را دارد. او باید مظهر ارزشها باشد، دانشآموزان زا دوست بدارد و شخصی با انگیزه و پرشور باشد. شاگردان نیز باید معلم را سرمشق خود قرار داده و تلاش کنند تا ضمن احترام گذاردن به مقام شامخ معلم، به فضایل و معارف وی دستیابند (گوتک، 1380، ص44).